چه شد ملک ایران زمین ؟

چه شد ملک ايران زمين؟
کجايند مردان اين سرزمين؟
به کوروش چه خواهيم گفت؟
اگر ديد و پرسيد از حال ما
چه کرديد با برَنده شمشير خوش دستتان؟
کجايند ميران سر مستتان؟
چه آمد سر خوي ايران پرستي؟
چه کرديد با کيش يزدان پرستي؟
به شمشير حق نيست دستي
که بر تخت شاهي نشسته است؟
چرا پشت شيران شکسته است؟
در ايران زمين شاه ظالم کجاست؟
هوا خواه آزادگي َ
پس چرا بي صداست؟
چرا خامش وغم پرستيد؟هاي
کمر را به همت نبستيد؟ هاي
چرا اينچنين زار و گريان شديد؟
سر سفره خويش مهمان شديد؟
چه شد عِرق ميهن پرستيتان؟
چه شد غيرت و شور و مستيتان؟
سواران بي باک ما را چه شد؟
ستوران چالاک ما را چه شد؟
چرا مُلک تاراج مي شود؟
جوانمرد محتاج مي شود
چرا جشنهامان شد عزا؟
در آتشکده نيست بانگ دعا
چرا حال ايران زمين نا خوش است؟
چرا دشمنش اينچنين سر کش است؟
چرا بوي آزادگي نيست؟هاي
بگو دشمن ميهنم کيست ؟هاي
بگو کيست اين ناپاک مرد؟
که بر تخت من اينچنين تکيه کرد؟
که تا غيرتم باز جوش آورد
ز گورم صداي خروش آورد
به کوروش چه خواهيم گفت؟
اگر سر بر آرد ز خاک...





نظرات:

«raha» می‌گوید:
«دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را… این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش… شروع می‌کنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟ بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها! سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری… اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند دکتر شریعتی »

«raha» می‌گوید:
«salam kheili webetoon khooooooobe belakhare to persiangig ye jaye khoob peida shod bazam sar mizanam rasti pesare man ye web dare khoshhal misham sar bezanin http://masiha89.persiangig.com/ movafagh bashin»


متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی