جام حذفي بارگاه ملكوتي






زن يا همان مادر !

مادر کودکش را شیر میدهد
و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آمموزد
وقتی کمی بزرگتر شد کیف مادر را خالی میکند
تا بسته سیگاری بخرد
بر استخوانهای لاغر و کم خون مادر راه میرود
......تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود
وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و میگوید:
عقل زن کامل نیست
و به افتخار این سخن
مگس ها و گارسونها کف طولانی میزنند!!!




سیگار پشت سیگار

گاهی وقتا که اعصابت خیلی خورده و سیگار پشت سیگار رو شروع می کنی، اونقد می کشی که دیگه دهنت خشک میشه و سرت هم گیج می ره
می خوای بخوابی تا ابد... ولی نیکوتین بالای بدنت نمی ذاره
پس، رفیق نیمه راه نمی شی
بازم می کشی، تا آخرش
سیگار پشت سیگار...




تصحيح لينك هاي فيلتر شكن :

بعضي از دوستان توي نظرات گذاشته بودن كه فيلتر شكن ها دانلود نميشن .

اين لينكها تصحيح شدن

دانلود

اينم لينك مستقيم

http://freedoom.persiangig.com/Software/f-sh/U1012.exe

 






تجاوز گروهی طبیعی است!

رئیس پلیس اصفهان: حادثه تجاوز گروهی در خمینی شهر طبیعی است!


با گذشت نزدیک به یک ماه از وقوع حادثه تجاوز گروهی در خمینی شهر اصفهان، رئیس پلیس این استان می گوید این قبیل حوادث طبیعی است و در تمام شهرها و استانهای کشور رخ می دهد.

حسن کرمی که امروز در نشست مشترک مسئولان قضایی استان اصفهان سخن می گفت، بار دیگر، پای رسانه ها را به میان کشید و با انتقاد از عملکرد رسانه ها در بازتاب حادثه خمینی شهر، گفت: " وقوع حادثه خمینی شهر و سرقت همزمان از چهار مغازه در اصفهان با رسانه ای شدن، بزرگنمایی شد."

در حادثه تجاوز گروهی خمینی شهر، 12 تن از اراذل و اوباش بنام این شهرستان، شبانه به باغی در حاشیه این شهر حمله کردند و دست و پای مردان حاضر در آن باغ را بسته و به زنان تجاوز کردند.

رئیس پلیس استان اصفهان، همچنین از "ظرفیت بالای مردم اصفهان" تمجید می کند و می گوید: " اما ظرفیت مردم اصفهان آنقدر بالا است که با این گونه موارد احساس امنیت آنان کاهش نمی‌یابد." ء






سیگار پشت سیگار

زندگی آنقدر تلخ است

که بدون تلخیه سیگار تحملش سخت است .

با هر کام ، یک گام

سوی مرگ می روم

با هر کام

با زندگی وداع و به مرگ سلام می دهم

نگاه کن

سیگار چگونه من را دود می کند

نگاه کن

مردم چه آرام سوی مرگ می روند

من می هراسم و می دوم به سوی آن.

خودکشی با ترس از مردن چه لذتی دارد

که من مشغول آنم

دود و دم ، سم مهلکی برای من است ، به کسی چه

دردها را باید پنهاک کرد پشت دود رقصان سیگار

سنگین ِ سنگین ، غلیظ ِغلیظ






از کراماتِ شیخِ ما....

از کراماتِ شیخِ ما....
--------------------------
شیخ و مریدان به پارک جنگلی رفتندی از برای تناول ناهار و گذران وقت .
در میانه راه اعلانی نصب بود که : قلیان ممنوع .چادر مسافرتی ممنوع .سگ ممنوع . پخش موسیقی ممنوع
والخ...
شیخ بفرمود :باز جای شکرش باقیست که تجاوزآزاد است وگرنه در طبیعت چه میکردیم!!؟
مریدان شلوار را محکم گرفته و به غایت سرعت گریختندی...




سیگار پشت سیگار

خميازه اي كشدار
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﺷﺐ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺡ ﺧﺴﺘﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ
ﺟﺎﻥ ﮐﻨﺪﻧﺶ ﻗﺪﯾﻤﯿﺴﺖ
ﻟﻌﻨﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﺯﺍﺭ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭ ....









دلم میگیرد !

دلم می گیرد از مردمی که ناچارند سکوت کنند تا وضعشان از اینی که به مرگ دچارشان کرده بدتر نشود...دلم می گیرد از زنانی که دیگر نجابت فحشی بر پیشانیشان است و معنای زیستن انها زنا ست.
دلم می گیرد از مردانی که هوس را پیشه خویش کرده اند وانچه با تلاش اندوختند برایشان دیگر بی حریم است.
دلم می گیرد از کودکانی که به جای بازی با عروسکها و لی لی ه......ای خانه مادربزرگی ناچارند سر چهارراهها دشنام بشنوند و گردو وفال و گل بفروشند .....
دلم از خودم می گیرد ..از شب ..از روز ..دیگر افتاب هم گرمایش تصنعی است ..ستاره ها چشمکهاشان بی شرمانه است.
دلم از خودم می گیرد من والد این سرزمینم!!!!
دلم از خودم پر است حتی نمی توانم دیگر زمزمه ای کنم حتی قلبم دیگر تاب این ترکهای بی پایان را ندارد . دستانم تاب گرفتن هیچ دستی را ندارد.
دلم می گیرد از انسانهایی که خون اشامی کارشان شده ظلم بی پایان هدف زیستشان.
خدایا از ان بالا یا پایین هرجا که هستی راهی نشان بده جاده ای باز کن دامنه ی این پلک ما پراست از غم و اندوه ....
شادی ها مرده اند قبرستانها پر است از کودکان و جوانانی که معنای زندگیشان هرگز درک نشد. گورستانهای شهرم به گلستان گلهایی تبدیل شده است که دیگر نمی خندند.
افسردگی زمانه مارا پوشانده دل من می گیرد .خدایا من کجا هستم؟
از خودم زیستنم ...راه رفتنم ... خجالت می کشم . کاش می توانستم دست تک به تکشان را بگیرم تا هرگز رفتگری از گرسنگی نمیرد...کودکی از فقر بیمار نشود... زنی از بی پناهی روسپی گری نکند ... مردی از غرور زنی را اواره نکند.
آه خدای بزرگ من!
درد در دل انقدر بی رحمانه سینه ام را می کوبد که ارزو می کردم منهم میان گورستان غمگین شهرم دفن شوم.....
دلم از خودم می گیرد.




من شلخته نیستم ، فقط سیستم چیدن وسائلم یه کمی فرق داره !



بعضیا وسائلشونو عمودی میچینن
خب ما افقی میچینیم
من نمیفهمم اشکالش چیه؟؟؟؟
مگه من میام به تو بگم چرا برج درست کردی با لباسات؟؟؟؟
یا چرا لباساتو توی کمد حلق آویز کردی؟؟؟؟
خب بابا ما هم اینجوری میچینیم
شما فقط یه گوشه از لباساتون معلومه وقتی میخواینش دیرتر میبینینش
ما سطح بیشتری از لباسامون مشخصه زودتر پیداش میکنیم
این یکی از مواردی هست که این سیستم چیدمان رو برجسته میکنه ا حالا موارد دیگه رو هم یکی یکی میگم

نظم و ترتیب یه مفهوم نسبی هست
مفهومش هم به طور کامل به کسی که میگه بستگی داره
ما هم اونجوری که برای خودمون مفهوم پیدا میکنه تعریفش میکنیم
پس هم نظم داریم هم ترتیب
ولی با معنی و مفهومی که خودمون براش تعریف میکنیم

اتاق من از نظر شما مرتب نیست؟ ... خب مشکل خودتونه... چون من همه وسائلی که میخوامو همون اول پیدا میکنم.... جای همه چیزو میدونم.... پس از نظر من مرتبه

جالبی سیستم ما اینه که یه نقشه ی داینامیک توی مغز ما وجود داره از اون محیطی که سیستممون توش در حال زندگیه، این نقشه ی داینامیک جای همه ی وسائل مارو نشون میده، و این یکی از دلایلی هست ما همیشه صاف میریم سراغ اون چیزی که میخوایم
و این تفاوت یکی از مهمترین تفاوتهایی هست که ما با "اونا" داریم
اونا بعضی وقتا ساعتها دنبال چیزی میگردن که درست جلوی چشمشونه

اگه شما توی اتاق من میرید چیزی پیدا نمیکنید دلیلش این نیست که من شلخته هستم... من یه سیستم کد گذاری واسه خودم دارم که فقط خودم بتونم وسائلمو پیدا کنم

اصلا کی گفته نظم یعنی مرتب بودن، با این همه که اینجا جمع شدیم از امروز از همین جا اعلام میکنم که مرتب بودن اصلا صفت خوبی نیست... بیاید تعاریف کلمات رو بر اساس نظر اکثریت تغییر بدیم... اینجا ما در اکثریتیم

متنفرم از کمد مرتب :-& ... آخه یعنی چی که همه چیز جاش واسه همه معلوم باشه... اگه دزد اومد که کارش خیلی راحته که

من دوست دارم هر لباسی می پوشم چُروک ( چوروک ) باشه خیلی هم قشنگ تره ، چیه آدم لباس اتو کشیده بپوشه

آخه چه کار الکییه این مرتب کردن تخت وقتی میخوای دوباره شب بری بخوابی..... من هر وقت میرم هتل فقط میگم بیان حوله نو برام بیارن و به هیچ چیز اتاق دست نزنن.... از اینکه بیام ببینم اتاق هتل رو که 2 ساعت زحمت کشیدم چیدمش کسی بهم ریخته متنفرم

سر کار علیّه
مادر محترمه
تا روز به صدا در اومدن صور اسرافیل هم بخوای بری تو اتاق من همه چیمو بهم بریزی منم همینو میگم
من که اتاقمه مجبورم بیام توش
نمیدونم خودت کلافه نشدی هر دفعه باید تا چند روز ازت بپرسم فلان چیز کجاس بیسار چیز کجاس؟
آخه چجوری اسم این اتاق رو میذاری مرتب وقتی که من که اتاقمه نمیدونم هیچیم کجاس؟؟؟؟
بسه دیگه

مگه شلخته نبودن معنیش این نیست که هر وقت یه چیزیو خواستی سریع پیداش کنی؟
خب با این سیستمِ ما یه دور بزنی همه چیزو میبینی و پیدا میکنی
شلخته "اونا" هستن که وسائلشون رو "مرتب" میکنن و هی دنبالش میگردن

بیایید با طبیعت آشتی کنیم
طبیعت همینه که هست
کسی نمیره توی جنگل برگهای درختارو که ریخته رو زمین برداره رو هم بچینه که "مرتب" بشه
بیاید طبیعی زندگی کنیم
همه چیز جاش همونجایی هست که میافته روی زمین
البته به غیر آشغال و ظرف کثیف، اونا بحثش جداس ما با کثیفی مخالفیم
ولی طبیعی زندگی کنید ببینید چه لذتی داره این نوع زندگی




من خسته است

باید خودم را ببرم خانه

باید ببرم صورتش را بشویم

ببرم دراز بکشد

دل‌داری‌اش بدهم که فکر نکند

بگویم که می‌گذرد که غصه نخورد

...باید خودم را ببرم بخوابد

من خسته است





گزارش تخلف
بعدی