بازنده

بازنده را باز نده شوقی
شوق دادن یا دیدن برای او سراسر درد است
در سالنامه ی عمرش سالهاست که می کاود
یکا یک روزهایش را به دنبال اشتباه
اما اسمی جز نام او هیچ نمیابد
بازنده را مسخره نکنید
حریفش سر سختی داشت
و جالب آن بود که در غصه بازنده ما
دست دشمن به ظاهر دوست و دشمن ، در یک کاسه بود
بازنده را شوقی نده
بیچاره درد میکشد
نمیداند چه کند
در حال بازنده مانده
در گذشته باخت
و در آینده چه دردی نهفته ، نمیداند
خوش درخشیدی
در گل یا پوچ زندگی
آنقدر خوب بودی که همیشه دستان پوچت را گل وانمود میکردی
و نمیدانم که از کجا میدانستی
که در بین یارانم
دستان من پوچ است

م-خ پائیز 1390





نظرات:

pharmacy math for dummies
«Voppignee» می‌گوید:
«pharmacy employee safety program http://exclusiverx.com/products/adalat.htm pharmacy brattleboro vt»


متن امنیتی

گزارش تخلف
بعدی