یه دهه 60 هستم مثل خیلی از شماها
می تونستم تو هر جای دنیا بدنیا بیام
اما اینجا تو جنگ بدنیا اومدم سالهای خاکستری جنسای کوپنی
تو جایی که وقتی می رفتی دبستان میوه عطری نباید میبردی
چون همه نمیتونستن بخرن.
تو طبقه متوسط جامعه ای که همیشه فشار مالیو حس می کردن
با یه سری هم نسل بزرگ شدیم که تقریبا همه یه جور بودیم
تمام آرزوم تو 18 سالگی یه خط موبایل بود با یه گوشیه 6600
کنکور یه دیوار لعنتی بود که بدون راهنما خیلیا سوختیم
سالهایی که نه اینقدر لباس مارک بود نه اینقدر ماشین خارجی
که دخترارو پر رو کنه...
سربازی مردت میکرد اما 18 ماه عمرتو میگرفت
البته رفتن یا نرفتنش واسه گرفتن کار هیچ فرقی نمیکرد
اونا گذشت خیلیامون کم آوردن خودکشی اعتیاد ...
یه انتخابات که دوست ندارم در موردش حرف بزنم
اما ما موندیم با خودمون لج نکردیم با یه سوال بزرگ؟
که باید بزاریم ایرانو بریم یا نه
قماره خیلی سنگینیه
خیلی سنگین